کارن سرهنگیکارن سرهنگی، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 24 روز سن داره

دنیای ما **کارن**

رصدخانه کاسین

پنج شنبه شب گل پسرمون رو بردیم رصدخانه تجربه ی خیلی قشنگی بود من که وقتی با تلسکوپ ماه و زحل و چند تا سیاره دیگه رو رصد کردم  انقد تحت تاثیر قرار گرفتم که اون شب تا دیر وقت  به  عظمت هستی و آفریننده ی این همه عظمت و شکوه فکر کردم . به  دوستایی که تا حالا نرفتن پیشنهاد می کنم که حتما برن و از این امکاناتی که فراهم شده استفاده کنن رصد خانه کاسین بزرگترین و مدرنترین رصدخانه کشوره که روی بلندترین نقطه ی بام خرم آباد بنا شده از اون بالا تمام شهرو میشه دید  واقعا زیباست حیف که کارن جون اصلا خوشش نیومد چون نمی دونست چی به چیه وقتی رفتیم قسمت آسمان نما ( یه سالن بود که تاریکش می کردن و یه آسمان مجازی ظ...
25 خرداد 1393

آواز می خونه پسرم

آهنگ های عاشقانه گوش میده برام جوجه قرمزا رو کارن می خونه: میوزیک بای مجید یحیایی آهای    دنیا دنیا دنیا   دلم ویرونه ی دستای تو دنیا توی بازی زمونه شدم تهنا نفرین به تو دنیای بی وفا  بوشو بوشو تو رو نخوام سیاهی تو نخوام تا من و باباش میخواییم با هم حرف بزنیم داد میزنه : صحبت نه زیپ بسته اینو به شوخی یه بار دختر داییم بهش گفته اینم دیگه ول کن نیس       ...
21 خرداد 1393

عکس

کارن و آقا نوید (شوهر خاله رویا) آبشار نوژیان یکی از آبشارهای زیبای لرستان کارن و آقا ایمان (دوست بابا) ...
17 خرداد 1393

یکی از بدترین هفته های عمرمون

هفته ای که گذشت یکی از بدترین هفته های عمر من و بابا و تو بود عزیز دلم بدجور مریض شدی (روده هات عفونت کرده بودن) کل آب بدنت رفت سه بار بردیمت دکتر دو بار آزمایشگاه کلی دارو و آمپول مصرف کردی اصلا غذا نمی خوردی فقط آب می خوردی (( آب سد بطی = آب سرد بطری)) من و بابا کلا روحیه مریضی رو نداریم فوری افسرده  می شیم فکر میکنیم دنیا به آخر رسیده من که فقط گریه میکردم وقتی تو رو اونجوری بیحال می دیدم از 5 شنبه کم کم حالت بهتر شد یه خورده اشتهات باز شد و منو بابا هم یه کم روحیه گرفتیم الهی بمیرم برات مامان که اینقد لاغر شدی ولی دکتر گفت نگران نباشم وقتی حالت خوب شه وزنت زود برمی گرده اینا عکسای بعد از مریضیته بردیمت بیرون تا یه ...
4 خرداد 1393
1